او مکتبی دارد پُرازعشق و پُر ازشور پـرداخـته در قـلبها؛دنیایی از نـور
اصلاً چه میفـهـمـیـم ازنـامِ مـحـمّـد قطعاً مقـامِ اوست در سجّاده؛مستور
خـتـمِ رسـولانِ الـهـی، خـاتـمِ عـشـق درآسمان با نامِ احمد گـشته مشهـور
با بـعـثتِ او زیر وروشد کـلِّ عـالم
پس میشود الـفاظِ او برسیـنه مرهم
ما را بخوانـید عـاشـقان؛عـبـدِ محمّد هـسـتـنـد کـلِّ شـیـعـیان؛ عـبـدِ محـمّد
مـا پـیـروِشـاه ولایـت شـاهِعـشـقـیـم خوانده خودش رابیامان عـبدِ محمّد نهـجالبلاغه شاهدِ این مطـلبِ ماست فخرِ امـیـرِ مـؤمـنـان…عـبدِ محـمّـد
بایدکه تـسـلـیـمِ سـخـنهایِنـبـیشـد
بعد از پیـمـبر خاک پاهـایِ عـلی شد
یک روز بعثت میشود تکرار قطعاً یک روز پـیـدا میشـود دلـدارقـطعاً یک روز میخوانند که وقتِ ظهور است بیرون شود از غـارِغـیبت یار قطعاً
دنـیا گـلـستان میشـودبا اذن مـهـدیدلهای غـافـل میشود بـیـدارقـطعـاً